يادگيري خلاقانه



بسياري از زبان آموزان در استفاده از اين سه لغت اشتباه ميکنند! براي نحوه استفاده صحيح از اين لغات به توضيحات زير توجه کنيد. 


 


?? Great >> بزرگ از لحاظ معنوي


?? Gundhi was a great man.


 


?? Big >> بزرگ از لحاظ جسماني


?? There are many big buildings in Tehran.


 


?? Large >> بزرگ براي چيزي که حجمي را اشغال کرده است


?? There was  a large picture on  for drivers


براي اطلاعات بيشتر به اينجا نيز مي توانيد مراجعه کنيد


اول تصوير زير که يک تست گرامر انگليسي هست رو خوب ببينيد


 


 آزمون گرامر


 


اگر به سوال بالا پاسخ نداديد، اول بخونيدش بعد اين قسمت را مطالعه کنيد.


 


 


 


اين سوال جوابش گزينه 4


اما دليلش ??


اين سوال مربوط ميشه به گرامر حروف ربط قيدي از نوع  زمان.


حروف ربط قيد زمان عبارتند از: 


Since - As - When- While


???????????


?? از since زماني استفاده مي کنيم که توي جمله يک زمان حال کامل (have/has + p.p) استفاده شده باشد.


I have not seen her -since- I came here.


?? از زماني که من به اينجا آمده ام،او را نديده ام .


???????????


?? حروف while و as زماني به کار مي روند که هر دو عمل در يک زمان (هم زمان) رخ بدهند.


    ***   ***      ***   *** 


?? همچنين از as زماني استفاده مي کنيم که دو عمل پا به پاي همديگر پيشرفت کنند. مثل:


As we get older, we get less flexible.


?? همچنان که ما پير مي شويم، انعطاف پذيريمون هم کاهش پيدا مي کنه.


*البته در جمله بالا از when مي شود استفاده کرد ولي ارجحيت as بيشتر است.


——————————————


از while نيز زماني استفاده مي کنيم که در جمله هر دو جمله واره ي ما داراي يک دوره ي زماني مشخص باشند. به مثال زير توجه کنيد:


?? I was watching the children . they were playing in the park.


ببينيد در حمله بالا هر دو جمله داراي يک دوره ي زماني مشخص هستند، هر دو به صورت استمراري آمده اند. پس در اينجا مؤظف هستيم که از while استفاده کنيم.


————————————-


از when هنگامي استفاده مي کنيم که جمله ي اولي داراي بازه زماني کوتاه و جمله ي دوم داراي بازه ي زماني بيشتر باشد. 


When I arrived there, they were working in the garden.


در اين جمله قسمت اول گذشته ساده است، همچنين من فقط به آنجا رسيده ام و ديگر هيچ. اما در قسمت بعد مي گوييد زماني که من آنجا رسيدم، آنها مشغول کار کردن در باغچه بودند. پس عمل آنها دروه ي زماني بيشتر داشته اند.


* اگر قسمت اول داراي دوره ي کوتاه تر يا زمان گذشته ساده بود، ابتداي آن جمله when بايد جايگذاري شود.


——————         ——————


??اما جواب سوال ما??


I arrived there . they were working in the garden.


?? من به آنجا رسيدم آنها مشغول کار در باغچه بودند.


 


??هرگاه در جمله اي قسمتي با زمان گذشته ساده و قسمتي ديگر با زمان گذشته ي استمراري بود، در ابتداي زمان گذشته ي استمراري مي توان از (when , while, as) استفاده کرد.


* دو حرف when و  as ارجحيت بيشتري دارند.


??فرق بين  Apologise و Apologize????


 


??Apologise اسم 


 


??Please, take my apologies


 


??Apologize  فعل  


 


??I want to apologize


?مثال :


 


?Wrong: I must apologies / I have to apologies


 


?Right: I must apologize / I have to apologize


 


??چند اصطلاح کاربردي در انگليسي


 


1. My cake is dough.


??دستم نمک نداره.


2. I am on my word


??من سر حرفم هستم.


3. Pull the other one!


??خالي نبند!


4. Don’t look the other way


??خودتو به اون راه نزن


5. Have you chicken out already?


??هيچي نشده جا زدي؟


6. How dare you?


??چجور جرات مي کني اين حرف رو بزني؟


7. Shake a leg


??عجله کن!


8. I had fortune on my side


??بخت يارم بود


9. Truth hurts


??حقيقت تلخ است


10. Never say die


??به دلت بد نده


 


??????????


ADJECTIVES/NOUN + FEATURE


a common feature


Pine trees are a common feature of the Swedish landscape.


 


a striking feature 


 (=an unusual or interesting feature)


Her long blonde hair is her most striking feature.


 


a distinguishing feature 


 (=one that makes something different from others of the same type)


A long beak is one of the bird’s distinguishing features.


 


a unique feature 


 (=a feature which only one thing has)


A unique feature of this guitar is its shape.


 


an unusual feature 


The church’s most unusual feature is this window.


 


a standard feature 


 (=a normal or usual feature)


Airbags are now a standard feature on most cars.


 


a regular feature 


 (=one that happens often or a lot) 


Delays and cancellations are a regular feature of air travel.


 


a recurring feature 


 (=one that happens again and again)


Humour is a recurring feature of her novels.


 


an important feature


The final-year project is an important feature of all undergraduate courses.


 


a significant feature 


 (=one that has an important effect)


Bad weather was a significant feature in the accident.


 


a central feature 


 (=an important feature)


Cultural diversity is a central feature of modern British society.


 


a key feature 


 (=a very important or necessary feature)


Private ownership is a key feature of capitalism.


 


the main feature 


The main feature of the square is the Gothic cathedral.


 


an attractive feature 


The house had many attractive features, notably the large garden.


 


a design feature


 (=a detail of the way something has been designed)


The building incorporates many interesting design features.


 


a safety feature 


The car has more safety features than its rivals in the same price range.


 


a redeeming feature 


 (=one that makes something acceptable)


The hotel’s only redeeming feature was its view of the bay


اميد.ارم اين مطلب در زمينه آموزش کالوکيشن آيلتس براي شما مفيد بوده باشد.


در اين نوشته مانند نوشته قبلي چند اصطلاح کاربردي انگليسي رو براتون مي نويسم


 


چنداصطلاح مفيد وکاربردي????


 


عجله کار شيطونه????


Haste makes waste!


 


فضول وبردن جهنم????


Curiosity killed the cat!


 


چرا گيج ميزني؟????


Why do you get lost?!


 


چه باحال!????


Cool bananas!


 


آورده اند که.????


Once upon a time!


 


حرف دهنت وبفهم????


Steady!


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

kawaii sekai موسسه قرآن پژوهان عترت فاطمی Liz خوش آمدید خانه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. مزایای فروش اینترنتی طلا و جواهر ازدواج آسان پروژه زیست و شیمی آزمون های ماز (دبیرستان طلایه داران) حفره اسرار فعالیت های روزانه آموزشی کلاس 902